پرهامپرهام، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

نقطه عطف زندگي

بزرگ مرد كوچك ما

1390/2/27 14:07
نویسنده : مامان مريم
317 بازدید
اشتراک گذاری

عزيز دل مادر اين روزها ديگه واقعاً مرد شدي. بيشتر كارهاي شخصيتو با اون دستاي كوچولوت خودت انجام ميدي يه وقتايي دلم برات ميسوزه دلم ميگيره چرا اين قدر زود بزرگ مي شي . ولي ماماني هميشه مي گه براي اين كاراش بايد سجده شكر بجا بياري

 

خداجونم شكرت بخاطر اين مرد كوچولويي كه به ما دادي، بخاطر اينكه داره خيلي زود بزرگ ميشه. بخاطر اين كه داره يك مرد واقعي ميشه

خدا جون هميشه و در هم حال پشتيبان اين مرد كوچولو باش تا يه روزي يه مرد كامل بشه

اين روزها دلبر مامان همه حرفي رو ميزنه و گاهي اوقات اونقدر قشنگ جوابتو ميده كه يه جورايي قفل مي كني. تو اين تأخيري كه داشتيم يه مسافرت به اردبيل داشتيم خيلي خوش گذشت.

 تمام راه به پرهام گفتيم ميريم دريا و وقتي وارد آبگرم شد گفت اينجا كه حمومه،  با استخر كاملاً آشنا شده و مدام به باباجونش ميگه بريم استخر. ماماني يك ماشين براش خريد و تو جنگل فندق لو ماشينشو گم كرد و تا تهران مدام مي گفت خريدي كوش،‌خريدي كوش، به تعداد شعرهاش اضافه شده و رنگها رو تشخيص ميده. به راحتي خودش به دستشويي ميره و ما از اين بابت مشكلي نداريم. خيلي قشنگ با تلفن صحبت مي كنه ، سوالهايي مثل چرا، چيه داره رو مخ ما راه ميريه و من از اين بابت خيلي خوشحالم خدايا بازم شكرت

درس ميخونه، چشم چشم دو ابرو ميكشه، رنگ بازي مي كنه، عاشق پاركه، عاشق موتور سواري، واي يادم رفت بگم ماشين ادو، يكيش سياهه، مك كوئين، خريدي، دوبري خريده چند تا تولد داشتيم و به علت غيبت دايي ميثم عقب افتاده .

و در آخر خداجون دوباره و صد باره شكرت. فقط گوشه چشمي از نگاه خدا براي خوشبختي كافيست، به نگاه خدا مي سپارمش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)