سي ماهگي
۱- عمر و اميد سي ماهه مادر اين روزها به طرز اعجاب انگيزي حرف مي زنه و جملات را با سرعت فراصوت ضبط و پخش ميكنه
۲- عمر و اميد سي ماهه مادر اين روزها دو مسافرت داشته يكي به علت فوت عموي بابا جون به قزوين و ديگري به همدان جهت سياحت و شيطاني
۳- عمر و اميد سي ماهه مادر وقتي عصباني ميشه اخم ميكنه و ميگه چيشامو ببين ، ديگه اذت نكني
۴- عمر و اميد سي ماهه مادر سوار يك الّاخ بي ادب شده و ميگه كه دوسش نداره و بعبعي پيسره خوبيه و دوسش داره
۵- اين عمر و اميد توي مسافرت همدان به شدت اذيت كرد طوري كه مريم جون براي اولين بار از كوره در رفت و عصابي شد
۶- عمر و اميد سي ماهه مادر در شرف سرماخوردگي و گلودرد وحشتناكه كه خداكنه زود خوب بشه
۷- عشق و اميد سي ماهه مادر سي دي خاله ستاره (كليله و دمنه) رو كامل حفظه ولي امان از وقتي كه قرار باشه بخونه و ما ازش فيلم بگيريم
۸- خدايا بی انتها و بي منتها شكرت