سال 1390
سال ۱۳۹۰ با مريضي پرهامي و بابا جون شروع شد اميدوارم هر دو شون هر چه زودتر خوب بشن. امسال مسافرت نرفتيم و همه روزها به ديد و بازديد از فاميل و دوست و آشنا گذشت گرچه كسل كننده بود ولي با سالهاي گذشته متفاوت بود. به يك مسافرت چند روزه بدور از هياهو نياز دارم اميدورام هر چه زودتر موقعيتش جور بشه. پرهام امسال بجز مريضي اذيت خاصي نداشت و در مهمانيها شيطوني نكرد "آخه پرهامي عاقل شده" .
تقريباً همه جملات رو كامل ميگه و مثل يك ضبط صوت همه چيز رو ضبط مي كنه و بعد پخش مي كنه چند تا شعر بلده (يه توپ دارم، توپولويم، اتل متل، يه روزي آقا خرگوشه، ماهي بايد تو آب باشه)
عليرغم اينكه ميترسيدم سفره هفت سين رو بهم بريزه ولي اصلاً كاري نداشت و كاملاً همكاري كرد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی